به کوشش: رضا باقریان موحد




 
دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد*** کز حضرت سلیمان، عشرت اشارت آمد
خاک وجود ما را از آب دیده گِل کن*** ویران سرای دل را گاه عمارت آمد
این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند*** حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد
عیبم بپوش زنهار ای خرقه ی می آلود*** کان پاک پاکدامن بهر زیارت آمد
امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان*** کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد
بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است*** همّت نگر که موری با آن حقارت آمد
از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگهدار*** کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد
آلوده ای تو حافظ، فیضی ز شاه در خواه*** کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد
دریاست مجلس او دَریاب وقت و دُریاب*** هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد

تفسیر عرفانی
1.دیشب قاصد خوش خبری از بارگاه آصف مژده آورد که از جانب حضرت سلیمان، مهمانی برپا شده و دستور عیش و خوشگذرانی داده شده است.
2.خاک وجود ما را با اشک شوقمان به گِل تبدیل کن تا ملاطی برای بازسازی خانه ی ویران دل شود و آباد گردد.
3.این سخنان مشروح و بی پایان که در وصف زلف پر پیچ و تاب و زیبای معشوق گفتند، در واقع یک نکته از هزاران نکته و سخنی است که می توانست بیان شود؛ چراکه حسن و زیبایی یار قابل توصیف نیست.
4.ای خرقه ی آلوده به می!آگاه باش و حواست را جمع کن تا سبب باده گساری مرا فاش نکنی؛ زیرا آن معشوق زیبا و پاکدامن و عاری از هرگونه عیب به دیدن من آمده است.
5.امروز، روزی است که به هر کس متناسب با شایستگی او توجه می کنند و جایگاه حقیقی هر کس آشکار می شود؛ به خاطر این که آن یار -که سبب روشنی و رونق مجلس است -به صدر مجلس و مقام وزارت نشست.
6.همّت بلند و خالص مورچه ای به این کوچکی را نگاه کن که به بارگاه حضرت سلیمان راه یافته است و توانسته خود را به بالای تخت پادشاهی سلیمان که سبب صعود به آسمان است، رسانده و دارای چنان عزّتی شود که در شمار بندگان نیکوکار او در آید.
7.ای دل!از چشمان زیبا و فریبنده و گستاخ معشوق دوری کن تا ایمان خود را حفظ کنی؛ زیرا آن چشم زیبا به قصد و نیّت تاراج دل و ایمان آمه است و تو را شیفته ی خود خواهد کرد.
8.ای حافظ!تو انسان آلوده به گناه هستی و شایستگی بزم شاهی را نداری.باید از شاه بخشش طلب کنی و به لطف او امیدوار باشی؛ زیرا اوکسی است که اصل جوانمردی و گذشت در فطرت اوست و برای پاک کردن تو از گناه آمده است.
9.ای زیاندیده!حالا که تو را به بزم شاهی راه داده اند، وقت را غنیمت بشمار و از این مجلس که همچون دریای پر از مروارید است، دُر بیاب و بهره ی نیکو از آن ببر که اکنون زمان تجارت و رسیدن به سود است.

منبع مقاله: باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول.